دانشمندان به یه نتیجه منطقی رسیدن:
از یه جائی به بعد بحث کردن دیگه فایده ایی نداره،باید فحش بدی !

 یه سوالی مغزم رو پریشون کرده:

 اینجوری که داریم پیش میریم باید به دخترا بگیم
مگه پسری که ابروهاتو وردارشتی؟

 دختری در شهر غریبی بود و برای خوابیدن

نزد شیخی رفت ،نیمه شب شیخ قصد تجاوز به دختر را کرد

دختر از پنجره فرار کرد

به کوچه ی بن بستی رسید

مرد مستی را دید،از ترس بی هوش شد

صبح وقتی از خواب بیدار شد پیش خواهر و مادر آن مرد مست خوابیده بود

باخود گفت:

از قضا روزی اگر حاکم این شهر شوم/صدهزار شیخ به یک مست فدا خواهم کرد

ترک تسبیح و دعا خواهم کرد/وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد

تا نگویند که مستان ز خدا بی خبرند...

 ای بانو..
عاشق میشوی ...دل میدهی...دین میدهی...تن میدهی.... 
روح میدهی....احساس خرج میکنی ....از تمام خواسته هایت میگذری
که او شاد باشد ......که او پشتت باشد.....که او کنارت باشد
با او ارامش داشته باشی
ولی تنها چیزی که برایت میماند *بغض *است
*تو اوج شادی و لبخند ،گریه میماند برایت* .
و دیگر نمیدانی کیستی!!!!
*نه خودت هستی نه انکه او میخواست* .
بی غرور... بی روح ....بی اعصاب...بی احساس....
ای ادم .....ای معشوق......*ای مـــــــــــــــرد* 
این را بدان .
ان که با دل امد و با بغض رفت.،
*ان بغض، دل مذاب شده اش بود* 
.دیگر نمیتواند عاشقی کند .دیگر نمیتواند زندگی کند .دیگر انسانیت و بندگی یادش میرود.
*پس مردانگی کن* .نه نامردی
با ادمها و احساساتشان بازی نکن

 داداشم همیشه بهم میگه :
دوست دارم چندتا زن با هم بگیرم ، بعد خیلی
با هم مهربون و همدل باشن هی
صداشون کنم عَیالت متحده

 تنهـــــــــــــایــی یــعــنــــــــی دلــتـــــــــــ سایــــــــــــز ِ دل ِ کـــســـــــــــــی نیـــســـتــــ . . .

 منتظر کسی باش

 طعم عشق را با تو چشیدم ..!
آغوشت چاشنی آن بود !!!
دستانت گرمی آن !!
و ای بهترین من ممنونم از بابت بودنت !

 من زنم

باید باکره باشی باید پاک باشی

برای آسایش خاطر مردانی که پیش از تو پرده ها دریده اند

چرایش را نمیدانی فقط میدانی قانون است
سنت است دین است

قانون و سنت را میدانی مردان ساخته اند

اما در خلوت می اندیشی به مرد بودن خدا

و گاهی فکر می کنی

شاید خدا را نیز مردان ساخته اند

من زنم

با دست هایی که دیگر دلخوش به النگوهایی نیست

که زرق و برقش شخصیتم باشد

من زنم

و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو

میدانی

درد اور است که من آزاد نباشم که تو به گناه نیوفتی