من زنم
باید باکره باشی باید پاک باشی
برای آسایش خاطر مردانی که پیش از تو پرده ها دریده اند
چرایش را نمیدانی فقط میدانی قانون است
سنت است دین است
قانون و سنت را میدانی مردان ساخته اند
اما در خلوت می اندیشی به مرد بودن خدا
و گاهی فکر می کنی
شاید خدا را نیز مردان ساخته اند
من زنم
با دست هایی که دیگر دلخوش به النگوهایی نیست
که زرق و برقش شخصیتم باشد
من زنم
و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو
میدانی
درد اور است که من آزاد نباشم که تو به گناه نیوفتی
نظرات شما عزیزان: